تو ازم بدت میاد و حق داری چون کسی مث من از زشتیا تو چشات نخوند
حتی اگه نفرت داری حق داری چون مریضم از دکتر همیشه بدش میاد
درخ هرچی قد می کشه خمتر میشه ماهم داشتیم اشتب ای دنیا و رسمشه
ماهم کم مش نکوبیدیم تو دیوار مث ممل گاهی ده تا گفتیم یکی توش بود عمل
تو ازمن بدت میاد منم از خیلیا ولی حق بده تو از چی و من از چیا
من از دشمنی که بین ما مشترکه تو از منی که واسه اونا سم مهلکه
تو از کسی که می دونی پای حرفش مونده جز اون چیزی که تجربه کرده نخونده
واسه بچه بیس چار ساله که دلیلی نداش جای داف و درکه تو بند خط بشماره
دلیلی نداش که باهمه سرشاخ بشه به طنابی چنگ بزنه که سیم خارداره
بعد ده سال ساز و تاول سر انگشت بشی سیبل تیر و کیسه واسه مشت
بشی رپر، تازه اونم از نوعی که بگی چی؟ حال نمی کنم با این مردیکه
بگی چی دلش خوش و بیرون گود ؟