[نیما]
از تو گذشتن سخته
با تو نبودن درده واسه من (واسه من)
زنده بودنم مرگه
بدون تو و عشقت واسه من
وجود من ماله تو
قلب تو هم ماله من عزیزم
رفتن تو مرگه منه
دستهای تو تو دستمه
نگو که باید جدا شیم نبود تو نبودمه
بدون تو کم میارم
تا پای جون دوست دارم
اگه تو از من جدا شی امید موندن ندارم
واسه با تو بودن زندگیم رو باختم
یه کلبه از عشق واسه ی تو ساختم من
عاشق تو بودم عاشق تو هستم
درهای دلم رو روی همه بستم من
[یاس]
زندگیم تا الان همش بوده عذاب و بس
یاد گرفتم که برم جلو عصا به دست
حس می کردم که به انتها رسیده طاقت
خودم رو رها کردم و زدم به سیم آخر
فکر می کردم تموم شده دیگه دوره پاکی
وقتی دیدمت فهمیدم تو این کره خاکی
می شه هنوزم دوست داشت و عشق نمرده
فهمیدم اینو که زندگیم چشم نخورده
من عشق رو با تو می خوام چون تو دل بقیه م