ای سر سبز وطن
آذرآبادگان من
از تو جدا یک نفس
مبادا ایران من
از تو جدا یک نفس
مبادا ایران من
روزگارت بر امان
دور از دست گزند
پشت تو بی لرزه باد
همچنان کوه سهند
پشت تو بی لرزه باد
همچنان کوه سهند
سرفراز یاور ایران من
پرغرور خاک ستارخان من
آن که دلش می زند
نبض جدایی در باد
با او سخن می گویم
تا نگهدارد به یاد
آذرآبادگان من
جان جانان من است
قیمت خون ارس
رگ ایران من است
خانه شمس و زرتشت
آبروی میهن است
خانه شمس و زرتشت
آبروی میهن است
سرفراز یاور ایران من
پر غرور خاک ستارخان من
چه نزدیک تو باشم
چه در غربت غریب و دور
تو را نمی دهم ز دست
ای مرز عشق و شعر و شور
تو را نمی دهم ز دست
ای مرز عشق و شعر و شور
مگر بی تو می شود
زمزمه ارس شنید؟
مگر بی تو می شود
به معنای وطن رسید؟
مگر بی تو می شود
به معنای وطن رسید؟
سرفراز یاور ایران من
پر غرور خاک ستارخان من
آن که دلش می زند
نبض جدایی در باد
با او سخن می گویم
تا نگهدارد به یاد
آذرآبادگان من
جان جانان من است
قیمت خون ارس
رگ ایران من است
خانه شمس و زرتشت
آبروی میهن است
خانه شمس و زرتشت
آبروی میهن است
سرفراز یاور ایران من
پر غرور خاک ستارخان من
سرفراز یاور ایران من
پر غرور خاک ستارخان من