بگو راست بگو چپ بگو داغ بگو سرد
بگو شاد بگو تلخ
بگو باد بگو برف
بگو لات بگو رعد
بگو این دیوونه ست بگو دید به کی زد
بگو میخ بگو نعل
بگو بیاد پایین تر پایین پایین پایین تر
بگو بیاد پایین تر
پایین تر از پایین شهر
دلم میخواست روز بود
همه چی دروغ بود
دود نبود دوست جایِ دود بود
منم دلم میخواست
ننم با بابام با هم خوب کنن تا منم شاد باشم
منم دلم میخواست
صبح از خواب پاشم بدون فکر به دعوای شب
شرط میبندم حرف های
تو با حرف های من و
لب های تو با لب های من و
شب های توبا شب های من
پُره فرق ان
منم دلم میخواست منم دلم میخواست
دونه کسی رو نگیره
کبوترم بیاد
منم دلم میخواست
شکستن شکته بود علف نبود سبزه بود
عرق نبود
قهوه بود
نبود نگرد نیست نه نموند ازم هیچ نه
تویِ اوجِ لذتم
عروسکم میشکست
آسمون و دیدم وقتی از زمین زدم من
خس